داف یک حرفه است! یک حرفه زنونه و چند سالی میشه که در ایران بر سر زبونها افتاده. وقتی هم رو فرم باشید میتونید حسابی با رقصتون مجلس رو گرم کنید و مثل خورشید، بدرخشید در مراسم و از طرفی با خرید لباس های متنوع و فراوون، میتونید در راستای همین درخشش گام ور دارید و لازمه لباس های جورواجور پوشیدن هم تغذیه سالم و مناسب هستش و که شما رو رو فرم و لاغر نگه میداره و از طرفی اون رقص هم در این برازندگی بهتون کمک میکنه و خلاصه این " غذیه، رقص و لباس "مثل یک دور تسلسل در شما حلول میکنه تا بتونید، دافی ترینه دافی ها در هر مجلسی باشید ... البته گرفتن حمام افتاب هم میتونه در این راستای درخشندگی، کمکتون کنه و از اونجائی که این امر، فصلی هستش، زیاد رویش نمیشه مانور داد. اما به هرحال بی تاثیر نیست..... به جان خودم اصل هشت: ظاهر مهمترین چیز در داف شدن هست. از دست بند ها گردند بند ها انگشتر هایی که جدیدا در بازار زیاد شده زیاد استفاده کنید. مهم نیست طلا و ... نیستند. اما بقیه این تصور را خواهند کرد. از پوشیدن لباس های ساده جدا خوداری کنید واگر از پارچه های با طرح گل من گلی استفاده کنید بهتر است. اصل نه: خندیدن زیاد با صدی بلند تاثیر زیادی در شناسوندن شما به عنوان داف امر داره اصل ده: حتما دوستان خودتون رو افزیش بدید حتی اگر اینکه با هم هیچ رابطه ی ندارید ادعی صمیمی بودن کنید. اصل یازده: از موسیقی حتی اگر چیزی هم نمی دانید یک ساز داشته باشید اصل دوازده: دیگراینکه داف ها معمولا به چند کلاس زبان می روند، فرانسه، آلمانی، انگلیسی ولی بیش از یکی دوجمله از هیچ کدام بلد نیستند. داف ها به سفر داخلی غیر از شمال و کیش علاقه ندارند و معمولا دوبی را ترجیح می دهند اصل سیزده: بخواهید که به سفرهای خارج بروید. حتی اگرهیچ وقت نشد مثال:" عجب دافی شدی موهاتو رنگ کردی!" مثال: فلانی عجب دافیه! شنیدم ریشه اش عبریه یعنی دختر ولی خوب اسلنگش اینجا معانی دیگه داره وقتی میخوی شوخی کنی ممکنه یه پسر از دوستش بپرسه: داف ماف چه خبر یه وقتیم به رفیقش اشاره میکنه دافا رو یعنی یه چیزی بیش از داف باشن چون وقتی فلانی رو که میشناسه میگن دافه یعنی دارن به ریخت و قیافش اشاره میکنن و به جنسیتش شاید منظورش اینه که خبر بیشتری نیست یا افتخارات همراهش خوب تا اینجا هم اومدیم خلاصه زندگی تو همین آشغالا میگذره
برای داف شدن نیازی به تحصیلات دانشگاهی ، آنچنانی نیست.
یه فوق دیپلم و یا یه لیسانس زپرتی هم کفایت میکنه.
البته باید این نکته رو تذکر بدم که داف شدن، لیسانس به بالا احتمالش کمه و بخصوص اگه دانشجوی دکترا یا بالاتر باشید که دیگه میتونم بگم، این احتمال در حد صفر میشه!
برای اینکه فردی به مقام شامخ " دافی" نائل بشه، مراحلی داره و یا بهتره بگم که اگه دوست دارید "داف" بشید، باید این اصول را رعایت کنید:
اصل یک: نباید زیاد فکر کنید و مثلاً اگه ازتون پرسیدند فرق جزایر لانگرهانس با جزایر قناری چیه؟ باید مثل گوسفند به دهن طرف نگاه کنید و تو دلتون بگید ... عجب لبائی داره ....
اصل دو: زیاد کتاب نخونید و دیگه خیلی هم بخواهید به خودتون فشار بیارید که باید فوق فوقش کتابهای ترجمه "گیتی خوشدل " رو مطالعه کنید!
اصل سه: راز عدد 2
اینطوری:
هفته ای دوبار کافی شاپ برید، دوبار دانشگاه، دوبار رستوران، دو بار پارتی، دوبار کارواش ماشین و دوبار آرایشگاه .... سالی دوبار موبایلتان را عوض کنید، دوبار دوست پسرتون را عوض کنید .... دوبار با پدر و مادرتان قهر کنید!
اصل چهار: هرگز به آینده خودتون و کشور خودتون فکر نکنید، و هر کس هم که از این لوس بازی ها در آورد به اون نگاه عاقل اندر سفیه بیاندازید و از همه مهمتر هرگز کار نکنید! پدر ومادرتان چشمشان چهارتا، شما رو پس انداختند.. باید خرجتون رو هم بدند!
اصل پنج: باید آمار تفریحگاه های آنتالیا و دوبی را بهتر از نام چهارتا از اماکن تاریخی و فرهنگی ایران بدونید!
اصل شش: هرگز نقش تغذیه و رقص و لباس خریدن رو تو "دافی " شدن فراموش نکنید که همه اونها لازم و ملزوم هم هستند. یعنی باید حواستون به غذاتون باشه تا زیاد چاق نشید و هر مهمونی یا پارتی رفتید، بهتون بگم "وا...چه مانکن شدی امشب ؟!"
اصل هفت: سعی کنید زیاد خواستگار داشته باشید مخصوصا از کشورهای ترجیحا اروپایی.
اما...
اما...
و باز هم اما....
یکی از مهمترین تکنیک های "دافی شناسی"
اگه پیش "بانوی پاک دامنی" رفتید و خواستید، ببینید طرف "داف " تشریف دارند یا نه ؟
بهش بگید که من "شجریان گوش میکنم" یا "همای"
اگه طرف داف باشه، مطمئناً ابروهاش تو هم میره و حالش گرفته میشه، اما اگه بگید که مثلاً "ساسی مانکن" گوش میدم و علاقه به "رپ" دارم، مطمئناً گل از گلش، میشکوفه و اگه جا و مکان مناسب باشه، بعید نیست حرکتی بزنه که شمارو غافل گیر بکنه و .... انگاری که با "لئوناردو دی کاپریو" ( یا همین محمد ام تری خودمون ) طرف شده و اونهم تو کشتی "تایتانیک "
حالا معانی دیگری از "داف"
بر اساس روایات متعدد از منابع معتبر اینترنتی و .... ( لازم به ذکر است که این کلمه از قرار معلوم ریشه ارمنی داره)
داف = دختری که از نظر ظاهر، تیپ و چهره در نگاه اول جلب توجه می کند. (بار منفی این کلمه کمتر شده بطوری که حتی در مواردی برای تعریف هم بین خود دخترها به کار می رود)
داف = دوست دختر - جنس لطیف (به خصوص اگر خوشگل باشه!)
داف = دختر با قرو قمیش (قر و قمیش به رفتار دختر جوانی که قصد دلبری دارد اما سعی می کند آن را در حجابی از ناز و ادا نمایش دهد اطلاق می شود )
توضیح : البته من با تعریف دوم یه ذره مشکل دارم و معتقدم تفاوت های زیادی بین دوست دختر و داف وجود داره که بعداً بهش میپردازیم
نکته: شاید هم داف گرفته شده از نام خواننده هیلاری داف باشه !
و از سویی دیگر جایی نوشته بود:
داف، یا اسلنگ ، جا افتاده بین جوونا
با معنی هم هست شاید
اون موقع احتمالا منظور بدی نداره شاید یعنی کلا از زندگی عشقیت چه خبر
احتملا داری چند تا دخترو نشونش میده که شاید خوشگل باشن ولی خوب چیزی هم از اونا نمیدونه! شاید واقعا داف نباشن! یعنی چی داف نباشن؟
یعنی یه مغزی هم تو کله اشون باشه
یعنی قابل معاشرت هم باشن
یعنی یه آدمی باشن نه فقط یه داف
و همین و بس
والا مثلا ممکن بود بگه نقاش خوبیه
باهوشه
خوش فکره
یا هزار تا چیز دیگه
ولی دافه
با یه سری اصطلاحات دیگه همراهش
پیچوندن
ترکوندن
واینا
ولی من یه جای کار کم میارم
اونی که حال میکنه داف باشه
اونی که میخواد از دوستش تعریف کنه بهش میگه جون خیلی دافی
خوب اونوقت خودت چکار کردی در به دست آوردن این افتخار؟
بعد این دافه چون اعتقاد داره پسرا، یا همون زوخیا خیلی دودرن پس باید پیچوندشون
ولی من فکر میکنم همه پسرا دودره نباشن لزوما
همه دخترا هم داف نیستن
آره
اینجوریه که اینجوری میشه
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |